مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

شب اول!

اینجا بر تخته سنگ، پشت سرم نارنج زار..

نعش سرد مرده می شورند

من،

زلف او را می کنم شانه

می گشاید چشم و می خندد،

دزدانه ، رندانه

و می گوید بیا با من به این خانه ،

شب اول کسی بر ما نمازش نیست

در خوابند ، مستانه ... شب اول قبرم به خیر!

شب اول قبرت به خیر !

خوش بگذره !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد