-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 مردادماه سال 1385 05:21
دیگه صبح شد ! وقتشه بیام بیرون ! وقت اظهار وجوده
-
آهنگش
جمعه 27 مردادماه سال 1385 03:36
یه لحظه آشناتم یه لحظه من غریبه بگو که میخوام بدونم ! کی تورو می فریبه! عجب آهنگ نازیه ! آهنگشو میگما!
-
فعلش
چهارشنبه 25 مردادماه سال 1385 02:31
فعل سازی! و رواج آن بین بسیاری از اطرافیان هنری ست بزرگ حتّی بزرگتر از شعر گفتن! حالا ما هر دوی این ها را داریم! مارا تصویر کنید و تسلطمان را!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 مردادماه سال 1385 02:55
فعل شکسته باد! شکستگی فعل مباد! خدایش خیر دهاد ! آنه مارا نام نهاد !
-
دردش
یکشنبه 22 مردادماه سال 1385 17:15
دنیای زندونی دیواره!! سرم درد! گرما منو خفه! احساس دیوارزدگی ! بگو دیگر نخواند ! شهیار قنبری!
-
ربطش
یکشنبه 22 مردادماه سال 1385 00:20
سلام عزیزم! کار که زیاد دارم! من خودمو ربط؟! مهمترین کارم اینه که : تو خوبی؟ چطوری میگذرونی!؟
-
مرگش
شنبه 21 مردادماه سال 1385 04:02
عروسک قصّه من زخم شکسته با تنت بمیرم ای شکسته دل چه بی صداست شکستنت صدای عشق من و تو که تلخ و گریه آوره تو این سکوت قصّه ای شاید صدای آخره شاید صدای آخره ! حتما صدای آخره حتما بعد از من و تو عاشقی به قصّه ها میره!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 21 مردادماه سال 1385 02:39
خدا چه دنیای کوچولویی! عجب دلی داریم ما ! تا اسم اومد گفتم خودش است!!!! چقدر جاللب!
-
حالش
شنبه 21 مردادماه سال 1385 00:28
آخه!! خیلی کوچولو و کمن! آدم دلش نمیاد حالشونو بگیره و بریزه تو شیشه ی دارو!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1385 16:41
آهای مردم دنیا! من از دست خدا هم گله دارم! چیه ؟!! ها؟ هرکس جرات داره بیاد از خدا جلوی من دفاع کنه! لازم نیست بی خود قربون خدا برین!
-
خوابش
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1385 04:02
آخر اذان صبح ! تا کی بدون تو ما را خواب نیست!؟ چرا .. نمی شود خواب مان را اذان مغرب! اصلا مگر ماه هم میخوابه !!!!!!!!!!!!!؟
-
نفس تنگش
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1385 02:23
سیگار؟ قلیون؟ عرقیات؟ یکی نفس مارا بگیراند!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 مردادماه سال 1385 03:28
دیگه.ریدینش پس حتما واستون مهمه که اینقدر به فکرشین دیگه!
-
آرایش
دوشنبه 16 مردادماه سال 1385 02:16
دخترکان امروز .... هستند! به پشتوانه ی شرکت های تولید و پخش لوازم آرایش! خدایشان نیامرزاد که نمی ذارن ما بدونیم کدومشون واقعا خوشگلن!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 15 مردادماه سال 1385 22:57
فکر می کنی ناراحت شدم؟ دارم میخندم! خنده های زورکی اشکای یواشکی
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 مردادماه سال 1385 04:32
ما از خواب بیدار گشتیم بیایید مارا در یابید و گرنه نصف عمرتان را بر باد فنا به اقیانوس دورترین شمال زمین خواهید فرستاد!
-
کاهش
جمعه 13 مردادماه سال 1385 02:03
تا قبل از این عزیزم! برام مهم بود که کدوم پستتو کی نوشتی! امّآ حالا فقط می خونم چون برای چیزی بیشتر از خوندن نمی ارزه! خیلی کم شدی !
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1385 22:57
با همه ی علاقه ای که داشتم به آزی از آنی راحت تر میتونم دفاع کنم چون با آدم راحته! راسته!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1385 15:42
امروز درست یک روزه و یک روزه و یک روزه که نریدمت!
-
دخالت!
پنجشنبه 12 مردادماه سال 1385 02:15
اوه اوه چه جالب! این دخالت کردن نیست! اون دخالت کردنه!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1385 02:22
چقدر راحت بعضی از افراد هویتشان را تغییر می دهند!
-
مهتاب دم صبح
سهشنبه 10 مردادماه سال 1385 17:37
اینجاها مهتاب صبح می آیید و دیده می شود! همیشه در وسط آسمان است و هست و هست! حتّی اگر تو نخواهی.