مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

شدن!؟

که چه بشود؟

به کجای دنیا کمک می کنید با بوسیدن هم آنهم به صورت مجازی!

چه کسی لذت خواهد برد از ترانه ی تو که نه قافیه ی درست دارد نه

واژگان درست!

چقدر به زیبایی دنیا افزوده می شود

وقتی شما!! دختر خانم!! ( گاهی هم آقا پسر! )

هر روز به اندازه ی نیم کیلو لوازم آرایش می مالی به صورتت!

 

و همینطور.... که چه بشود؟

 

 

من همینم! با من خوب باش تا باهات خوب باشم!

عزیزم!

اگه نه بسم الله! من که پایه ی نابودی همه ی گذشته هستم!

اگه تو میخوای!

 

ولی من ناراحتیم از اینه که تو نمی تونی چیزایی که از من داری رو پس بدی!

 

متاسفم برات!

 

.../.. پرواز یک فعل تمام است!

به خدا گرمی خونی!

پرنده هایی که پرواز می کنند!

پروازی که اگر پرنده را نداشته باشد... نیست!

پرواز یک فعل است! فاعل می خواهد!

!

../.

 تو برام یه چشم شوری تو برام دلیل بودن

 تو برام یه شاخ پرگل تو بهونه واسه خوندن

 

من الانا با این آهنگ خوشم! کلّه می زنم! فریاد میزنم!

می خندم! گریه می کنم!

ما اکنون از گرسنگی به اینترنت وصل شده ایم!!!

تو می فهمی؟؟

 

 از ترس قفس ، گوشه ی عزلت بگزیدیم

دیگه صبح شد !

 

وقتشه بیام بیرون !

وقت اظهار وجوده

آهنگش

یه لحظه آشناتم یه لحظه من غریبه

بگو که میخوام بدونم ! کی تورو می فریبه!

 

عجب آهنگ نازیه ! آهنگشو میگما!

 

فعلش

فعل سازی! و رواج آن بین بسیاری از اطرافیان هنری ست بزرگ حتّی بزرگتر از شعر گفتن!

 

حالا ما هر دوی این ها را داریم!

 

مارا تصویر کنید و تسلطمان را!

فعل شکسته باد!

شکستگی فعل مباد!

خدایش خیر دهاد !

آنه مارا نام نهاد !

دردش

 

  دنیای زندونی دیواره!!

 

سرم درد! گرما منو خفه! احساس دیوارزدگی !

 

بگو دیگر نخواند    !  شهیار قنبری!

ربطش

سلام عزیزم! کار که زیاد دارم!

من خودمو ربط؟!

مهمترین کارم اینه که : تو خوبی؟

چطوری میگذرونی!؟

مرگش

عروسک قصّه من زخم شکسته با تنت

بمیرم ای شکسته دل چه بی صداست شکستنت

 

صدای عشق من و تو که تلخ و گریه آوره

تو این سکوت قصّه ای شاید صدای آخره

 

شاید صدای آخره ! حتما صدای آخره

 

حتما بعد از من و تو عاشقی به قصّه ها میره!