مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

روزه در مسافر

در یک ولایت غریب دیگر هستم

و رزه های ماه رمضان ، انحراف راه نیست..

رمضان که تابستانی شود، مسافرت های ما هم می افتد در آن

..

خب

چه فرق می کند که کجا روزه بگیریم...

من با خدا برنامه شو ردیف کردم مشکلی نداره!

من از صفحه کلید ویندوز در حال تابیدن هستم

و همچنان تا می توانید به عقلم شک کنید

 

ره میخانه و مسجد کدام است؟

مرغ شیدا بیا بیا

..........

من مستم!

هستم؟

 

یک نفر ثابت کند که من مسکرات خورده ام ؟ یا ن‌خورده ام؟

پنج دقیق ه خوابیدیم

و الان کمی سر حالیم

زمان هم دارد تمام می شود

می رویم سیگار بکشیم

///----------///

دود سیگار را بگیر به عرش رو!

انتظار

ببین مهدی جان!!

قبول کن که مارا سر کار گذاشته ای!

دیگر کی می خواهی بیایی ؟

مارا ول کرده ای وسط این وضعیت

آنهم با این حکومتی های ما که می خواهند همه چیز و همه کس در بند و

اختیار خودشان باشد !

حالا فرقی نمی کند امام زمان باشی

یا امام مکان!

می توانم بنشینم و به زور

صفحه ای پُر بکنم از کسشر

....

امّا اینکه چرا نمی کنم

این ست که

نمی توانم نام هر چیزی را شعر بگذارم

آنهم چیزی که به زور آمده باشد

مثل اینکه آدم یبوست داشته باشد

و بگوید ریدم!

خفه شو خروس جان . . !

 

خروس احمق نمی گذارد

حتّی یک سیگار

با خیال راحت بکشیم!