مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

قابل توجه همه ی «من» هایی که گذارشان به این وبلاگ می افتد!

لطفا تکلیف من بد بختِ بیکار و بی حوصله ی نفهم را 

که جدیدا هفته ی یکبار می آیم اینجا، چرندی می نویسم و می روم ، 

با خودتان مشخص کنید.. 

با این که از کلمه ی من خوشم نمی آید!  

امّا اولین نامی که در این فضای وبلاگ نویسی با آن صمیمی شدم.. 

همین کلمه ی « من »  است نقطه 

  

بنابراین این نام مورد احترم اینجانب می باشد 

و از آنجا که جدیدا میانگین تولید « من » در اینترنت به هفته ای یک عدد رسیده 

تقاضامندم «من» های عزیز همه گی آدرس خویش را پایین نظرشان قرار دهند.. 

البته این جسارت، شامل حالِ « منِ اولیّه » ی عزیز، نمی شود  

این منِ اولیه بیش از دوسال است که چرندیاتم را کامنتگذاری می نماید و مرا هم می نماید، 

خرسند! 

و خودش می داند کدامیک از من هاست ، و بقیه ی من ها می دانند که هیگ کدامشان « منِ اولیه» نیستند.. 

بنابراین ....آره! 

 

 

منِ اولیّه ی عزیز! احتمالا در پست قبلی ، تو نظر گذاشته ای ، امّا آنقدر وضع گیجآلود است که خسته شدم و گفتم، قضیه را بیان کنم! 

آره عزیزم!!!!

همه خوابن! 

 

صب می شه

آخرین قطره های ساقه طلایی ست که دارم می خورم.. 

 

دوباره مثل کودکی ، 

 زخم های همیشه ی ساق پای راست

نمی روم  

که بیایم

ای کاش 

عاشقانه ها، در همه ی زبان ها، ته می کشیدند