یک نفر به این احمق بگوی بیکار بودی غلط کردی اومدی وبلاگ زدی!!
( من حوصله ندارم وایسم تا محتویات گند وبلاگش بالا بیاد!!)
ما که بیکار نیستیم عزیزم!!
اومدی رسما جای ما رو تنگ کردی دیگه!! اه!!
نمودمت!! اگه خودت می خونی که دیگه بهتر ..
برو دیگه حوصله تو ندارم!!
کویر با همه ی بزرگی و فراخی اش...
مرا می فشارد .. بیشتر از خودش ، شهر های کوچکش با
آدمای روستایی با پاهای پینه بسته . . .
هی فلانی زندگی شاید همین باشد که ما داریم
زنده ایم و بر گمان عشق می گردیم و خالی باز می بندیم!!!
آن خر که میان ره روان است
با چتر به زیر سایبان است
وقتی که بارون می براه تورو کنارم می بینم
که با این که چتر داری بازم داری از جاهای خشک می ری
عزیزم!!... چی کارت کنم؟
ببین پسرم...
من از این تجربه ها زیاد داشتم!!!...
تو تا یه دختر کوچولوی ۱۶ ساله رو دیدی فک کردی چه خبره
... هنوز خیلی مونده تا اون بزرگ شه . . .
حالا هم که می بینم خراب کردی عزیزم!!!