مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

شدیداْ خسته ایمند!

 

حالا هرکس جان تو چه شخصیتی هستی

که من با تو مشکل داشته باشم یا نه؟؟؟!!

آخه من از تو حکایت بکنم که چی بشه؟

 

دانشگاهی داریم که خورد می کنه

اصلا براشون مهم نیست که تو چه طوری ۳ تا کلاس پشت سر همو

چطوری می تونی تو ۳ جای مختلف بری و برسی..

مهم نیست که دانشجوها اومدن دوره ی تمام وقت امّا حتّی یک کلاس هم صبح ندارن

 

ولی وقت امتحان همه چی طبق مقرراته

خوب هم مشروطط می کنن

نامه هم می دن در خونه ت...!

آلفا بتا

گاما!!!

این حروف را مثل من به زبان گیلکی بخوان!!

من از تو که حرفی نزدم... زدم؟

من چیزی از تو که ننوشتم .. نوشتم؟

اصلا تو کی هستی .. ؟ که من هی از تو می نویسم!!؟

وحشتی از تو ندارم ... دارم؟

نمی تونم خوشحالی خودمو از نوشتن دوباره ی یکی از اون ۲ نفر..

هرچند که ازدواج کرده باشه

و اینکه من با یه کلید ساده پیداش کردم ..از طریق یه وبلاگ مرتبط بهش..

و می تونم هنوز خودمو دوست داشته باشم که اینقدر وسیع هستم!!

سلام نایریکا!!

زندگی خوبی داشته باشی

تیککه تیکه

 

به تو از تو..

ای همیشه از تو زنده ....

وقتی که بن بست غربت..

 

قاصد چشم تو آمد...