مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

می توانم بنشینم و به زور

صفحه ای پُر بکنم از کسشر

....

امّا اینکه چرا نمی کنم

این ست که

نمی توانم نام هر چیزی را شعر بگذارم

آنهم چیزی که به زور آمده باشد

مثل اینکه آدم یبوست داشته باشد

و بگوید ریدم!

نظرات 1 + ارسال نظر
‍CeZar شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:05 ق.ظ http://www.CeZar.blogsky.com

سلام
اره بابا موافقم شعر که به زور بخواد بیاد مثل اینه که می ری آزمایشگاه یه ظرف میدن دستت می گن توش جیش کن!! هی میگی ندارم هی مگن جیش کن!! هی می گی ندارم هی می گن جیش کن!! توهم آخر کار P.P می کنی توش که دیگه هی نگن سعی کن سعی کن.
خلاصه اینطوره
من هم هنرمند نیستم ولی هنر مندان را دوست می دارم
فدای تو
پیش ما بیا
سزار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد