خدایا ! من که هستم چیزی بگویم که تو خود همه چیز را می دانی. چگونه همیشه به یادت باشم وقتی فقط در رنج هاصدایت می کنم؟ وچگونه صدایت کنم در حالی که می دانم فاصله .توهمی بیش نیست. چگونه به جستجویت بیایم ای خدا؟کجا دنبالت نگردم؟ وقتی همه جا هستی حتی یک قدم هم نمی توانم بردارم.درخود می مانم وانتظار می کشم تا خود بیایی.اشکهایم را عاشقانه به پایت می ریزم تا قدمت را روی چشمانم بگذاری وبه محراب قلبم وارد شوی .اصلا"مگه بیرون بوده ای که بخواهی داخل شوی؟ می خواهم باسروروجاودانگی هم پیمان شوم چرا که غربت و تنهایی ام کل هستی را دلتنگ می کند. خدایا! همواره با من بمان وتنهایم مگذار. بگذار نخی به انگشتانم ببندم تا هرگز فراموشت نکنم که تجربهء آرامش تنها با تو میسر است
به کلبه ام بیا
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایـــــــــول!
باید لقمه بگیرن واست هنوز؟
حتا حمیرا ! عباس قادری و یا قو هم ندارد که من نیز یوز کنم !
سلام
خدایا !
من که هستم چیزی بگویم که تو خود همه چیز را می دانی. چگونه همیشه به یادت باشم وقتی فقط در رنج هاصدایت می کنم؟ وچگونه صدایت کنم در حالی که می دانم فاصله .توهمی بیش نیست.
چگونه به جستجویت بیایم ای خدا؟کجا دنبالت نگردم؟ وقتی همه جا هستی حتی یک قدم هم نمی توانم بردارم.درخود می مانم وانتظار می کشم تا خود بیایی.اشکهایم را عاشقانه به پایت می ریزم تا قدمت را روی چشمانم بگذاری وبه محراب قلبم وارد شوی .اصلا"مگه بیرون بوده ای که بخواهی داخل شوی؟
می خواهم باسروروجاودانگی هم پیمان شوم چرا که غربت و تنهایی ام کل هستی را دلتنگ می کند.
خدایا!
همواره با من بمان وتنهایم مگذار. بگذار نخی به انگشتانم ببندم تا هرگز فراموشت نکنم
که تجربهء آرامش تنها با تو میسر است
به کلبه ام بیا