گفت چون کرّه خران:
این همه نیست
سبز گاوی که تو می گویی در آغل ماست
ما به دیدارِ هزاران و هزاران احمق..
به تماشای الاغ آمده ایم
..
به تماشای الاغ
و کلاغی که خدا را به تماشا می خواند ،
چشم هایش را بست
و در انبیشه ی من
گاو بزرگی که به پشکل ها آراسته بود
به چراگا پیوست.
//
این باز نویسی هزل گونه ی یکی از شعر های م. آزاد بود.
که من اون شعر اصلی رو بسیار دوست می دارم!
من طرفدارتم....... هورااااااااااااااااااااااا
هیچکدامشان در ایران !
نمی توانند بیسکویت گندمینی مثل ساقه طلایی مینو
تولید کنند!
آره.....راست می گی ...... منم هی اینو می گفتم کسی باور نمی کرد ........ بالاخره یه تاییدیه واسه نظرم پیدا کردم .......واسه اثبات حرفم فردا تو دادگاه می بینمت ....... آخه الان هم شاهد دارم هم مدرک ..........