مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

حالا که رسیدم اینجا.. 

تو شدی برام غریبه؟ 

از تو من جدا بمونم؟

و هرکس که..

دونات روی مغز من است. 

بوف بر مغز من است .

بسکین رابینز هم.  

آیس پک هم.. 

کاپوچینو هم.. 

گوشی های تلفن همراه با حافظه داخلی گیگا بایتی هم.. 

 

سیگار های طعم دار و رنگی هم.. 

و چیزهای دیگر هم..

هر ثانیه صدبار

قابل توجه همه ی «من» هایی که گذارشان به این وبلاگ می افتد!

لطفا تکلیف من بد بختِ بیکار و بی حوصله ی نفهم را 

که جدیدا هفته ی یکبار می آیم اینجا، چرندی می نویسم و می روم ، 

با خودتان مشخص کنید.. 

با این که از کلمه ی من خوشم نمی آید!  

امّا اولین نامی که در این فضای وبلاگ نویسی با آن صمیمی شدم.. 

همین کلمه ی « من »  است نقطه 

  

بنابراین این نام مورد احترم اینجانب می باشد 

و از آنجا که جدیدا میانگین تولید « من » در اینترنت به هفته ای یک عدد رسیده 

تقاضامندم «من» های عزیز همه گی آدرس خویش را پایین نظرشان قرار دهند.. 

البته این جسارت، شامل حالِ « منِ اولیّه » ی عزیز، نمی شود  

این منِ اولیه بیش از دوسال است که چرندیاتم را کامنتگذاری می نماید و مرا هم می نماید، 

خرسند! 

و خودش می داند کدامیک از من هاست ، و بقیه ی من ها می دانند که هیگ کدامشان « منِ اولیه» نیستند.. 

بنابراین ....آره! 

 

 

منِ اولیّه ی عزیز! احتمالا در پست قبلی ، تو نظر گذاشته ای ، امّا آنقدر وضع گیجآلود است که خسته شدم و گفتم، قضیه را بیان کنم! 

آره عزیزم!!!!

همه خوابن! 

 

صب می شه

آخرین قطره های ساقه طلایی ست که دارم می خورم.. 

 

دوباره مثل کودکی ، 

 زخم های همیشه ی ساق پای راست

نمی روم  

که بیایم

ای کاش 

عاشقانه ها، در همه ی زبان ها، ته می کشیدند 

 

 

ا...!!  

چه جالب!  

پس ستایش مخصوص خداست، ها؟؟ 

 

آهها!  

 

تو اصن می دونی زندان یعنی چی؟

جیش بد

جیش دارم جیش دارم نیمه شب 

 جیش من اصرار دارد تا که تب 

 بر فرازد، مغز را ویران کند ، 

دست و پا، درگیرِ آب و نان کند.

با ایرج و ابی در مغاک.۳

ردشو از ترس. به سایه بگو نه 

بگو نه ! که کوچه گل‌بارون شه. 

/  

بگو آره به ستاره 

/ از صدات یخِ شب وااشه.. 

 

/ که جهان زیبا شه