مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

خرگوش می شوم 

خرگوش می شوم 

بدو 

خرگوش می شوم 

خرِ باهوش می شوم..

دردناک است.. واقعیت

قاطرم اسبِ چلاغی ست هنوز، 

که دلش می خواهد  

مثل هر کلّه خرِ بی تکرار 

بدود تا سر کوه

جیش بد

جیش دارم جیش دارم نیمه شب 

 جیش من اصرار دارد تا که تب 

 بر فرازد، مغز را ویران کند ، 

دست و پا، درگیرِ آب و نان کند.

ا... 

مگه تو خودت، هستی؟ 

 

 

 

 

اون چیزی که میگی!

 

بنابرین همین الان لال شو ..

گشاد ها به هیچ جا نمی روند

 

اینکه به فرایض دینی تان عمل نمی کنید  

از گشادی تان است 

نه از این که  

وجود خدا را قبول ندارید!!!! 

 

بیخود لاف کافر بودن و ازین چرندیات نزن.

عزیزم!

 

خودتان را گول نزنید / ما که گول نمی خوریم 

 

اینکه به فرایض دینی تان عمل نمی کنید  

از گشادی تان است 

نه از این که  

وجود خدا را قبول ندارید!!!!

 

سفره ی افطار

تو بیا حالِ مرا به هم بزن

که منم از شکمت سفره بسازم

تا شب

روزه را بر شکمِ گنده ات افطار کنم!

 

دهانت را می گایند

مبادا گفته باشی: « من یه انسانم »

بیکاری داریم..

 

گفتم تو چرا گاوتر از اسب و الاغی

گفتا که منم قاطر و تو خیلی چلاقی

صبحانه

خب من خوبم

تو خوبی؟ هوی؟ جوجه فنچ..

کلّه پاچه ی زنبور از عقب!

بیدار شو..

ما می رویم بخوابیم .. دوستمان خورشید، تابیدن گرفته است

شما بمانید و به چرندیاتتان ادامه دهید..

تا نمانید