کامرون کارتیو وبلاگ رسمی داشته باشد که چه بشود!
اصلا که چه بنویسد!
به ما چه که چه می نویسد؟
مگر چک چک صدایش چه چیز بیشتر چکاوک لحظه های
پر از چکاچاک شمشیر های چرمینه پوشان ما دارد؟
مگر همان موسیقی اش چه دارد که حالا بیاید و بخواهد نوشت را هم به بکشد...!
چه کسی با تو حرف زد؟
تو را که به گوز حساب کرد؟
ببین عزیزم!
بهترین پیشنهاد من به شما این است که بروید بمیرید!
امّا چون می دانم لیاقت و حتّی عرضه ی مردن را ندارید
و خواهید رید ، اگر مردید!
می گویم ! لااقل خفه شو!
هی منو تهدیدم نکن که میرم
یه چیزیم دستی می دم نباشی
چه کار کنم که قهر کنی دوباره؟
چقد بدم که بی خیال ما شی؟
چقدر خوشگل گفته!
صراحت لهجه ی دکتر شاهکار خیلی نازه!
تا هستی باش !
امّا وقتی خواستی جدا شی ، شبت به خیر !
نمی شناسمت!
بیاد شرایط کنار بیام!؟
شرایط چگ.نه موجود می شوند عزیزم؟
شرایط را کسانی که با من . با تو . با ما با هرکس !
مخالفند به وجود می آورند تا تو متوجه نامردی شان نشوی!
آنها مثل گوزی هستند که برای حفط آبرو خود را به چس تبدیل می کند!
زندگی با تو ،تماشای دروغی زنده!
دوریت لحظه ی پر وسوسه ی ترکِ حشیش
راحتی بعد تو تکرار کنان با من گفت
تو مرا بوس کن و بعد برو زود بجیش!