مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

مهتاب دم صبح

صبحانه های یک ماه!

یه ذره رشد کن دیگه عزیزکم!

 

سردمان است در آن کوش که خوشدل باشی

نه که من بیایم و هی به شما فحش دهم

در جواب سخنم باز تو بزدل باشی..!

 

 

 

می توانم بنشینم و به زور

صفحه ای پُر بکنم از کسشر

....

امّا اینکه چرا نمی کنم

این ست که

نمی توانم نام هر چیزی را شعر بگذارم

آنهم چیزی که به زور آمده باشد

مثل اینکه آدم یبوست داشته باشد

و بگوید ریدم!

شعری در ستایش فیلتر شکن

فیلترش را بِشِکن تا ما هم

دربیابیم که این دوروبرا،

چه کسی ریده به حال چه کسی؟؟!!

چقدر وبلاگ های جدید

نامه دارند

بیچاره ها همه فکر می کنند بزرگان ادب هستند ..

که فکر می کنند

نامه های کشکی عاشقانه و عارفانه و بی مغزانه و دوسِت دارمانه شان

خیلی می ارزد

که در پایان نام وبلاگ هایشان یک نامه هست!!!

 

../.  این  یعنی یادم باشد که هر شب در بلاگ اسکای

چه وبلاگ های بزرگ و پر محتوایی به روز می شوند

 

تازه ، مگه نوشته های قبلی من معنی داشتن؟؟؟

 

ها؟ چیه؟ کم آوردی؟ اشتباه کردی!؟

به سان یک چکاوک بازگشتم

چه شد مبهوت ماندی ای برادر؟!

گمان کردی پس از آن رنج بسیار

غرورم گم شده ست و غاز گشتم؟؟؟

از بر دخترک بی در و پیکر بگذر

از کنار مشتبه با خودِ انتر بگذر

گر بوسه فرستاد برای تو بدو

زود تند سریع تو ای برادر ، بگذر!

در احوالات عزیزان معمار در ایران

همین بس که

هنوز نمی دانند مهندسند یا هنرمند؟

یا هیچ کدام!!

و به احتمال زیاد همین گزینه ی هیچ کدام درسته!!

آلفا بتا

گاما!!!

این حروف را مثل من به زبان گیلکی بخوان!!

 

گدایان دیروز امروز ها

پرند از ادا و دک و پوز ها

ببین حقّ مردانِ حق می خورند

و بر روی آن آب با گوز ها

خوب به من چه؟ و چه فرقی می کند اینکه ،

تو همزمان که دکمه های پیراهنت را باز می کنی

و پستان های نه چندان زیبایت را بیرو ن میاندازی..

فنجانی قهوه در دستت باشد و سیگار هم بکشی..!!

چه تفاوتی به موضوع سینه دارد؟

وقتی که بارون می باره!

 آن خر که میان ره روان است

 با چتر به زیر سایبان است

 

وقتی که بارون می براه تورو کنارم می بینم

که با این که چتر داری بازم داری از جاهای خشک می ری

عزیزم!!... چی کارت کنم؟