-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 اسفندماه سال 1386 12:02
گلخونه خاکستر می شه!
-
اگر گر/ گگرگر/گگرگر گگر
سهشنبه 21 اسفندماه سال 1386 03:41
اگر شنبه ، جمعه است و یکشنبه ها جمعه و همیشه جمعه اگر همه ی شب ها صبح و همه ی ظهرها شب اگر شعر نمی فهمد .. اگر که مرگ بهترین راه خودکشی ست اگر که خرم احمقم من! اگر که الاغی تو.. ممنونم از بیژن نجدی!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 اسفندماه سال 1386 03:17
بچه ها جون! همگی گه بخورید!
-
ای نقطه ی پایان این افسانه ، بشکن
جمعه 17 اسفندماه سال 1386 01:55
باشه می شکنم وقت رفتنه دست دشمنه بشکن که این جنگِ بزرگ به شیوه ی اهل قدیم یه فرصتِ تن به تنه!
-
شهیار خوانی یک ماه نصفه به روش کیارستمی
یکشنبه 12 اسفندماه سال 1386 02:25
پس چرا گشت شبانه دربدر یادت نیست!؟ خط و خبری از تو قناعت کردم قاصدک .. نگویی که خبر یادت نیست به دلریختان بی دل غرق غروبی که سحر.. البته نه اینکه من حالم از کیاجون به هم بخوره ها!.. فقط یه کم باهاش مشکل ندارما که حرف گاوه
-
هجو لحظه ای اعضای بدن
جمعه 10 اسفندماه سال 1386 03:05
دستم نمی رود به هر آنجا که دست نیست پایم نمی رود . سخنی از نشست نیست. چشمم سلام می کند و حرف می زند انگار این همان چلاغ گُهِ خودپرست نیست!
-
ماهمون قربان
یکشنبه 5 اسفندماه سال 1386 01:19
آقا! ایرج خان گفتند: ما همونیم که می تونیم .. تا ادامه... ما گفتیم: ماهمون ( ماهmoon ) ایم که در صبح برون می آییم! در ماهمونیم هم ماه را گنجاندیم . هم معنای انگلیسی اش را! نبوغمان را بروند قربان چای بیاورند؟
-
پیچه
چهارشنبه 1 اسفندماه سال 1386 03:08
می توانم و می خواهم .. پیچکی را مجبور کنم که دور افکار تو رشد کند و با پیچاندن تو، تشکیل یک پیچه ی مارپیچ کوچک را بدهد! طوری که.. ( خب اصلا یادم نمی آید پیچه در سیستم الکتریکی چه کار می کرد.. با نگاهی به جزوه های فیزیک پیش دانشگاهی ، ادامه ی حرفم را فردا خواهم نوشت )
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 بهمنماه سال 1386 04:22
دیوانه ی احمقِ خر یک حادثه ی نوبر // خودمان را می گوییم// به ظهر بگویید بیاید! خسته شدیم. نورمان دارد تمام می شود!
-
قاصد
پنجشنبه 25 بهمنماه سال 1386 02:15
بیبن! بیا یه کاری کنیم من یه چن روزی فحش نمی دم! //// ترانه ی شاد دوست داشتنیمان هم قاصد ( ابی. آلبوم غریبه ) است که شعری غمگین دارد!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 بهمنماه سال 1386 02:44
ببخشید خانم! این پسره / از اون چیزا می خواد..
-
من یا تو؟
چهارشنبه 17 بهمنماه سال 1386 02:13
من اگر نصفه ، اگر نیمه ، اگر کمنورم، تو همان احمق بی تکراری که فقط لایق تحقیر منی! با تشکر از من!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 11 بهمنماه سال 1386 01:57
شبامون آیه بیداری شدن روزامون ساکت و تکراری شدن
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 10 بهمنماه سال 1386 02:44
نمی نویسم نمی نویسد دستم حرف نمی زند حرفم! می تابم و تاب می آورم امّا..!
-
بویش
دوشنبه 8 بهمنماه سال 1386 03:23
تا کجا ها رفته بوی گند تو ؟ کس ندارد باوری بر هیچ از سوگند تو! گفته ای فردا نمی آید ولی این را بدان رعشه افتاده ست بر اندام حرف و بعد از آن لبخند تو! //: نمی دانم این را هم هجو بدانم یا نه! ولی این را می دانم که شعر است چون هم موزون است هم معنی دارد .. برایم!
-
بی ربط .. قاطی .. گرسنه ی همیشگی!
یکشنبه 7 بهمنماه سال 1386 02:18
خب نمیشه که زمستان بیاید.. برود سفید کند ما بمانیم در قالب ترنج!! به قول شاعر : آسمون توی نگاه پنجره ، جون می گیره! این هم آسمانی که در آن می تابیدیم! ببخشید که هجو ی جدیدتر از این نداریم! حتماً بخوانیدش اگر در دیدتان نیست! زیباست حتماً.. //// آره اضافه ش کن!
-
بوس
یکشنبه 7 بهمنماه سال 1386 00:12
می بوسدَت پرنده شوی ، زودتر بِری یعنی هنوز نفهمیدی تو ؟ وای چقد خری!
-
قیافه شو ببین!
شنبه 6 بهمنماه سال 1386 02:10
همین چند لحظه پیش، اینجانب برای چندمین بار مفتخر به دریافت اتّهام اعتیاد به مواد مخدر از سوی پدر شدم!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 بهمنماه سال 1386 01:33
خب خسته می شود آدم از این همه کوتاه نویسی گاهی.. چرا همه داستان هایشان سیگار دارد چرا هیمشه پدر و مادر و هستند و خواهر و برادر و مثل آدم با هم حرف می زنند .. چرا همیشه همه چیزشان.. چرا می توانند همه حرف هایشان را بزنند و من بنشینم که بزرگم و حتّی یک نفر نباشد که بتواند بشنود .. همه حرف ها را.. که نمی شود اگر کسی...
-
ترور
سهشنبه 2 بهمنماه سال 1386 04:35
حالا دگر فسانه به پایان رسیده است هرکس که یار بود به روی تو ریده است گویی دگر زمان ترور کردن شماست چشمم ز عشقبازی چشمت رمیده است! چه هجویاتی در اینجا می نماییم !!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 دیماه سال 1386 06:37
سلام برادر حسین! خوبی؟ می بینی وضعو؟ واقعا دلت خوش بود؟ قیام کردی که بعدش مردم بیان تو خیابونا دسته های عزاداریتو تماشا کنن!؟؟
-
زیرش
جمعه 28 دیماه سال 1386 02:27
ساکت لطفاً آقا دارد آواز می خواند اگر خواستید .. فقط می توانید زیرآوازش را بروید!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 دیماه سال 1386 02:04
به نظرت میشه آدم زنده رو با مرگ کشت یا سمّ دیگه ای لازمه؟!
-
سرد.شب. غذا
یکشنبه 23 دیماه سال 1386 04:14
شب، سردِسردِ سرده از بس غذا نخوردم ، انگار تموم دنیا دور سرم می گرده انگار ستاره ای نیست این دردو چاره ای نیست از بس که شب شمردم انگار تموم شب ها از جنس مرگ و درده!
-
نبارد؟ ببارد؟
شنبه 22 دیماه سال 1386 03:16
:چقدر می بارد.. -نبارد؟ :خوب نه! ببارد امّا خداییش من که کم آوردم.. کل امتحانامون عقب افتاد عزیزم! - تو که داری حال می کنی .. هر روز یه جا میری و با برف صفا می کنی! :به تو چه؟ گوز!
-
بگذارم
جمعه 21 دیماه سال 1386 18:31
بگذار بگذرد بگذارند بگذرند بگذار بگذرند بگذار این سال های حرام بگذر..ند
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 دیماه سال 1386 18:07
وقتی که دستای باد قفس مرغ گرفتارو شکست شوق پروازو نداشت وقتی که چلچله ها خبر فصل بهارو می دادن عشق آوازو نداشت! نداشت. ندارد. نداشت. ندارد. احمق سه وجبی نیم نیوتنی! با تواما!
-
دوستت دارم
یکشنبه 16 دیماه سال 1386 02:57
ا.. این بلاگسکای چرا فیس زبون بیرون آوردن نداره! حالا اشکالی نیست شما تصور کنید که من برای همهتون زبون برون آوردم و مسخرهتون کردم!
-
دوستی
شنبه 15 دیماه سال 1386 02:52
بیبن عزیزم! اگر بتونی شخصیت یه دخترو دوست داشته باشی می تونی شخصیت یه پسرو هم دوست داشته باشی. یعنی ایکه اگه یه دخترو به خاطر شخصیتش دوست داشته باشی .. می تونی یه پسرو هم به خاطر شخصیتش دوست داشته باشی.. حالا بینم! می تونی منو دوست داشته باشی؟
-
آه
سهشنبه 11 دیماه سال 1386 02:25
بشکستی ، نشکستی چه تفاوت دارد تو سکوتت را « آه » ! « آه جانم» تو چقد خر بودی از دل هر کس و ناکس به برون پرت شدی. توی این پرت شدن ها به برون ، ارزشت کم شد و از شعر فرومرُدی و چون چرَت شدی!